الا که راز خدایی ، خدا کند که بیایی * تو نور غیب نمایی ، خدا کند که بیایی

شب فراق تو جانا ! خدا کند که سرآید * سرآید و تو بیایی ، خدا کند که بیایی

دمی که بی تو برآید ، خدا کند که نباشد * الا که هستی مایی ، خدا کند که بیایی

تو از خداست وجودت ثبات دهر ز جودت * رجایی و همه جایی ، خدا کند که بیایی

به گفتگوی تو دنیا ، به جستجوی تو دلها * تو روح صلح و صفایی ، خدا کند که بیایی

به هر دعا که توانم ، تو را همیشه بخوانم * الا که روح دعایی ، خدا کند که بیایی

نظام نظم جهانی ، امام عصر و زمانی * یگانه راهنمایی ، خدا کند که بیایی

فسرده عارض گلها ، فتاده عقده به دلها * تو دست عقده گشایی ، خدا کند که بیایی

دل مدینه شکسته ، حرم به راه نشسته * تو مروه ای تو صفایی ، خدا کند که بیایی

تو احترام حریمی ، تو افتخار حطیمی * تو یادگار منایی ، خدا کند که بیایی

تو مشعری عرفاتی ، تو زمزمی تو فراتی * تو رمز آب بقایی ، خدا کند که بیایی

هنوز جسم شهیدان فتاده است به میدان * تو وارث شهدایی ، خدا کند که بیایی

بیا و پرده برافکن ، به ظلم شعله درافکن * که نور عدل خدایی ، خدا کند که بیایی

الا که جان جهانی ، جهان جان و نهانی * نهان ز دیده مایی ، خدا کند که بیایی

به سینه ها تو سروری ، به دیده ها همه نوری * به دردها تو دوایی ، خدا کند که بیایی

اسیر بند جفا را ، دچار رنج و بلا را * به دست توست رهایی ، خدا کند که بیایی

تو بگذر از سفر خود ، ببین به پشت سر خود * چه محشری ! چه بلایی ! ، خدا کند که بیایی

قسم به عصمت زهرا ، بیا ز غیبت کبری * دگر بس است جدایی ، خدا کند که بیایی

 از : سيد رضا مؤید

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیستم اسفند ۱۳۸۸ساعت 22:56  توسط حسين حجت  |