*هر چه کنی بکن ولی از بر من سفر مکن *یا که چو می روی مرا وقت سفر خبر مکن
*گر چه به غم ستاده ام نیست توان دیدنم *شعله مزن بر آتشم از بر من گذر مکن
*روز جدایی ات مرا یک نگه تو میکشد *وقت وداع کردنت بر رخ من نظر مکن
*دیده به در نهاده ام تا شنوم صدای تو *حلقه به در بزن مرا عاشق در به در مکن
*من که ز پا نشسته ام مرغک پر شکسته ام *زود بیا که خسته ام زین همه خسته تر مکن
*گر چه به دور زندگی تن به قضا نهاده ام *آتشم این قَدَر مزن رنجه ام این قَدَر مکن
*یوسف عمر من بیا تنگدلم برای تو *رنج فراق می کشد خون به دل پدر مکن
*هر چه که ناله می کنم گوش به من نمیکنی *یا که مرا ز دل ببر یا ز برم سفر مکن
از: مهدی سهیلی
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۴۰۰ساعت 22:6  توسط حسين حجت
|
|
|