بر آنکه مرید می و معشوقه و جام است جز دوست نعیم دو جهان جمله حرام است
ترک سر و جان گیر پس آنگاه بیاسای آری سفر عشق همین یک دو سه گام است
از اول این بادیه تا کعبه مقصود دیدیم و گذشتیم از او چار مقام است
چون طالب و مطلوب و طلب هر سه یکی شد هنگام وصال است دگر سیر تمام است
هر خواجه که در بندگی عشق کمر بست کی دفع کند ننگ و کجا طالب نام است
معلوم شود عاقبت از رنج ره عشق کاین همسفران پخته کدام است و که خام است
هشدار که زاهد نزند راه تو ای دوست تحت الحنک و سبحه او دانه و دام است
وحدت عجبی نیست که در بحر محبت گر بنده شود خواجه اگر شاه غلام است
از : وحدت کرمانشاهی 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم شهریور ۱۴۰۰ساعت 23:41  توسط حسين حجت
|
|
|