قدقامتی به سرو تو در باغ ناز نیست عشقی که من شناخته ام بی نماز نیست
با بودنت برای چه باید غزل شنید آنجا که آب هست تیمم مجاز نیست
گفتی که راز عشق مرا با کسی نگو رازی که کل شهر بدانند راز نیست
می خواستم شهید تو باشم نخواستی بانو به ناز بیشتر از این نیاز نیست
گفتی که باش تا بپرد عشق از سرت خوابیده آن قلندر و شب هم دراز نیست
از: محمد سعید شاد
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم خرداد ۱۴۰۳ساعت 11:38  توسط حسين حجت
|
|
|